دکتر سید حمید طالب زاده؛
تحول اول این بوده است که انسان در محور و کانون اندیشه واقع شد. با ظهور دکارت و مبنا گرفتن «کوژیتو» یا «من میاندیشم» به عنوان بنیان اندیشه و هستی؛ برای نخستین بار در تاریخ فلسفه انسان موقعیت کانونی پیدا کرد و این چیزی نبود که در یونان و در قرون وسطی اثری از آن وجود داشته باشد. با محور قرار گرفتن انسان، حقیقت به معنای ادراک مطابق با واقع تحتالشعاع قرار گرفت. مفهوم حقیقت مبدل به یقین شد و یقین انسانی محور حقانیت واقع شد؛ درحالی که یقین یک معنا و مفهوم نفسانی یا یک حالت نفسانی است، چگونه میتواند مقام محوریت در اندیشه را احراز کند؟ فیلسوفان دوره مدرن برای توجیه مفهوم یقین از الگویی استفاده کردند که میتوانست الگوی مشترکی برای ذهن و عین قرار بگیرد.
کد خبر: ۱۳۹۷۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۷